متن مداحی روضه و اشعار کربلایی مهدی اکبری

مغیث الشیعه

معرفی مداحان و ذاکران

متن مداحی روضه و اشعار کربلایی مهدی اکبری

 

سینه زنی سنگین_هشت شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین

 


غروب و غم،هوای بقیع
غروب مدینه،شبای بقیع
گرفته دلم برای بقیع
برای غم و غصه های بقیع
از این همه غربت،خدا چه کنم؟
بیچاره کبوترای بقیع
تو حسرت گنبد طلای بقیع
کجا بپرند،کجای بقیع
که جایی ندارند به جای بقیع
از این همه غربت،خدا چه کنم؟
چشما دریای خون
قبرا بی سایه بون
اشکا مثل بارون،میباره
جز خاک چی میبینی؟
رو خاکا میشینی
از این غم سنگین،همواره...
آی مدینه ، آقام حرم (نداره3)
***
[(بیاید تو بقیع قدم بزنیم
ایشالله همینجا حرم بزنیم)2
هوای غمو به هم بزنیم
قدم توی باب الکرم بزنیم
کنار مزار امام حسن 2 ]2
ترانه ی دل،نوای حسن
ضریحی بسازیم برای حسن
بیاید همه برای حسن
بریم پایین پای حسن
به دور ضریح،زیر بام حسن2
هر چی دارم آقا،کار وبارم آقا
قلب زارم آقا،نذر تو ...
من به پات افتادم
پرواز دادی یادم
خودم،خانوادم،نذر تو
آی مدینه ، آقام حرم (نداره3)

سینه زنی _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ فاطمیه 



بازم كوچه، بازم بارون،بازم یه روضه ی دیگه
خودم نمیگم آقاجون،تپش های دلم میگه
یه جاهایی همین اطراف،خودت خیمه زدی انگار
خودت هم می خونی روضه،امون از در و از دیوار
منم قطره ای كه یك بار ، می خوام وصل ِ به دریا شم
من و راه بده تو خیمه ات،می خوام گریه كنت باشم
می دونم دلتو عمری شكوندم آقا
پای ِ حرفایی كه زدم نموندم آقا
ولی هر جوری بود خودم رو امسال بازم
به روضه های مادرت رسوندم آقا
اباصالح اباصالح یابن الحسن
***
تپش های دلم میگه، هماهنگ ِ با نبض ِ تو
چه غوغایی ِ این روزا، توی خیمه ی سبز ِ تو
نه سربازی برات میشم،نه ابن مهزیار آقا
ولی رام بده تو خیمه ات،شاید بیام به كار آقا
همون طوری كه سر بارت شدم گریه كنت میشم
برام روضه بخون آقا،خودم گریه كنت میشم
من احساسی َ ام و عاشق ِ تنهایی ام
دیگه خسته از این لذت دنیایی ام
من احساسی َ ام از وقتی اباالفضلی ام
دیوونه ی حسینم اگه زهرایی ام
اباصالح اباصالح یابن الحسن
***
منم من یه من ِ نوكر،كه آقاشو نفهمیده
كسی آقاشو خوب فهمید،كه شد حسین فهمیده
پرستو به اینا میگن، اجل اومد و خندیدن
ستاره بودن و شب ها،تو خاكشون درخشیدن
كی فكر می كرد یه روزی ما،اسیر ِ لیلی ها باشه
یه روز جزیره ی مجنون، اسیر خیلی ها باشه
یه عمره كه میگیم یوسف زهرا بیا
میگیم به حق خون این شهیدا بیا
یه كم اما باید به سمت آقا بریم
همیشه كه نمیشه بگیم آقا بیا
اباصالح اباصالح یابن الحسن

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم

همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم

داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میكرد

تا كه برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم

بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود

تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات میان در و دیوار افتاد

نسل سادات به یك ضربه ی پا ریخت بهم

گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس كن

وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم

رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم

دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم

شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در

رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم

***

ضرب سیلی ِشان زبانزد شد

وسط كوچه گوشزد كردند

از همه دل خراش تر اینكه

محسنش را، چادرش را، همه لگد كردند

***

*آقا امیرالمؤمنین اومد تو حجره گفت: زهرا جان،خیلی وقت ِ فقط شما نشستی، یا توی بستر افتادی، راستش دلم برا راه رفتنت تنگ شده، فقط خواستم ازت خواهش كنم پاشی دو قدم جلوم راه بری، یاد ِ او قدیم ها. گفت:چشم علی. بلند شد،اول یه دستش رو گذاشت،یه خورده خودش رو تكون داد، ببین تا اومد بلند شه، علی دست گذاشت رو شانه اش گفت:بشین فاطمه،بشین اشتباه كردم،نخواستم.*

پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد

گیسوانِ پسرش كرب و بلا ریخت بهم

مادرش آمده گودال، نچرخان بدنش

استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم

با ترك های لبش، با نوك پا بازی كرد

همه ی صورت او با كف پا ریخت بهم.

*سر وقتی از جلو جدا بشه، رگ ها زودتر جدا میشه،محتضر زودتر جون میده، تا این خنجر برسه به استخوان های گردن محتضر جون داده، این سر رو كه از پشت برید، نبرید، كند،سر رو كند،بریدن با یه ضربه كار تمومه، هی می زد  خنجر نمی برید.*


                                          

 سینه زنی(شور)- مدافعان حرم94



خونشو می ریزم،هر كسی جلو تو قد علم كنه
خونشو می ریزم، هر كسی نگاه چپ به سوی ِ حرم كنه
عمریه كه شیعه ایم و سرفرازی می كنیم
بچه های حیدریم و یكه تازی می كنیم
چهارتا بچه تكفیری ِ وهابی مگه كی اند
به همین زودی عراق و پاك سازی می كنیم
تو دستا پرچم علی ولی الله
نقش سر بندا لبیك یا ثارالله
میلرزه عالم زیر پای سربازا
لاحول و لا قوة الا بالله
لبیك یا اباعبدالله...
مفتی ِ وهابی پا رو خط قرمز شیعه نذار
مفتی ِ وهابی انگاری داره سرت هوس ِ چوبه ی دار
رو سر شیعه تا وقتی سایه ی دست خداست
تو بدون كه نبض عالم توی دست ِ شیعه هاست
پاتو از گلیمت بخوای فراتر ببری
می بینی تو نصف روز سعودی هم تو دست ماست
تو دستا پرچم علی ولی الله.....

 سینه زنی(شور)قمر بنی هاشم علیه السلام



سقا و علمدار ِ سپاه ِ حسین
امید و پناه ِخیمه های حسین
دریا دل ِ بی بدیل ِ لشكر عشق
سردار ِ دلاور توی راه ِ حسین
راه افتاده، سمت دریا امیر دلها
مشك و داده،سكینه تو دستای سقا
هی می خونه،مددی یا حضرت زهرا
گرفته راه ِ دریا
امید ِ نا امیدا
تو دستش یك علم با
یه مشك ِ خالی سقا
علمدار ای علمدار....
مشك و پر آب كرد و داره می بره
شمشیر عدو پیكرش و بدره
دستاشو همی مشك و به سینه گرفت
داره تیرها رو به جون و دل می خره
مشك پر اشك،می باره مثه چشای ِ ساقی
بین این مشك قطره آبی نمونده باقی
داغ عباس،رو دل ِ آقا زده چه داغی
پیچیده بوی ِ زهرا
میونهِ دشت و صحرا
حسین داره می بوسه
دو دست ِ پاك ِ سقا
علمدار ای علمدار....

شب ششم محرم 94 - (شور)



حتی اگه یه ثانیه نگاتو
از سر من بگیری روزی آقا
دیگه چی می مونه ازم تو دنیا
هیچی به والله،هیچی به ولله
همین خوبه كنار توام ارباب
دلم قرص ِ تو دنیا تو رو دارم
یكی دو روز ِ نیست هوامو داری
یه عمری ِ كه هستی كس و كارم
از اون بچگیام یادم ِ وقتی
زمین می خوردم اسمت رو می بردم
درست یادم ِ مادرم بهم گفت
جای لالا واست حسین می خوندم
آقام آقام حسین ِ
یه ثانیه دست ِ من و نگیری
میشم مثل اون آدم ِ قدیمی
چه بد می شد اگه تو رو نداشتم
خیلی كریمی،خیلی كریمی
تو رو قد خدا می خوامت آقا
به زهرا تو برام خیلی عزیزی
همین خوبه كه جلب كربلاتم
همین خوبه برام دونه می ریزی
كسی حاتم طائی باشه بازم
گدای ِ تو نشه هیچ چی نداره
رقیه برگ نوكریم رو داده
اباالفضل پاشو یك امضاء بذاره
آقام آقام حسین ِ

فاطمیه ۹۴-واحد- حضرت عباس علیه السلام

 

علم و به دوش گرفتی

مشك و تو آغوش گرفتی

خدا یارت باشه سقا

داداش ِ رشید ِزینب

خونه ی امید ِ زینب

برو چشم براتم اینجا

برو چشم به راه می مونم

دم ِ خیمه گاه می مونم

یه گوشه با گلای یاس

هی میگم خدا نكرده

نكنه كه بر نگرده

از همین می ترسم عباس

برو ولی زودتر بیا،خواهرتو بی تاب نكن

با رفتنت این خیمه گاه و،رو سرم خراب نكن

اما اگه یه ذره احتمال میدی نیای نرو

پیش همه سكینه رو شرمنده ی رباب نكن

گریه نكن این جوری زینب می میره

گریه نكن رقیه گریه اش می گیره

اباالفضل،اباالفضل....

تو عموی ِ باوفایی

دلخوشی ِ بچه هایی

دلخوشی شون رو نگیری

قربونت برم الهی

چی بگم چقدر تو ماهی

پیش زینب سر به زیری

دارم از نفس می افتم

یادته بهت چی گفتم

پشت ِ خیمه ها اباالفضل

داداشم حسین  غریب ِ

اینجا پر از نانجیب ِ

نذاریش تنها اباالفضل

اینها منتظرند كار ِ تو رو تمام كنند

سر حسین و ببُرند حمله به خیام كنند

اینها می خوان خواهرتو برا اسارت ببرند

با غل و زنجیر زینب و وارد شهر شام كنند

گریه نكن این جوری زینب می میره

گریه نكن رقیه گریه اش می گیره

اباالفضل،اباالفضل....

تو دلت یه دنیا درده

تو چشات غم خونه كرده

غم نخور دردت بجونم

ای به هیبتت بنازم

رگ غیرتت بنازم

ای داداش ِ پهلوونم

میدونم طاقت نداری

زینب و تنها بذاری

قربون ِ دلت علمدار

زینب و یه مش حرامی

زینب و سنگای شامی

وسط كوچه و بازار

به مادرت ام البین برم مدینه چی بگم

كبودی های صورت ِ منو ببینه چی بگم

میگه اباالفضلم چی شد،كه بردنت بزم شراب

اگه بگه چی اومده سر رقیه چی بگم

گریه نكن این جوری زینب می میره

گریه نكن رقیه گریه اش می گیره

اباالفضل،اباالفضل....


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: متن مداحی روضه و اشعار کربلایی مهدی اکبریاشعار مذهبیمهدی اکبریمتن شعر

[ یک شنبه 14 شهريور 1395

] [ 15:52 ] [ moqisoshie@ ]

[ ]